۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد دوم: پیش گفتار و فصل یکم تا پنجم

 

نور و حکم باء

در برخی از منابع روایی، حروفِ «اسم» معنا شده و برای نمونه آمده است: «الباء بهاء اللّه، والسین سناء اللّه، والمیم مجد اللّه، وقال بعضهم: ملک اللّه»(۱).

برخی از کتاب‌های تفسیری به‌ویژه تفاسیری که رویکردی عرفانی دارد مانند تفسیر قشیری آورده‌اند: «باء از بِرّ، سین از سِرّ، میم از مَنّ» است یا «باء؛ برائت از نقص، سین؛ سلامت از عیب و میم از مجد الحقّ است». چنین معناهایی بدون هیچ قاعدهٔ علمی گفته شده و تمام ذوقی محض است که هر کسی می‌تواند بسیاری از آن را ببافد بدون آن که دلیل و ملاکی علمی و سندی برای آن داشته باشد. ادعا و سخن بی‌دلیل از کسی پذیرفته نیست. بله، این درست است که هر حرفی حکمی و نیز نوری دارد؛ همان‌طور که در بحث اسمای الهی و در کتاب ویژهٔ آن گفته‌ایم هر یک از اسمای الهی دارای حکم و نور ویژه است؛ همان‌طور که برای هر کدام معنا و آثاری اختصاصی است. حروف مقطعهٔ قرآن کریم نیز هر یک حکم و نوری دارند و برای نمونه، سه حرف: «الم» در معنا یک کلمه است که از ترکیب حکم، نور و حقیقت سه حرف آن پدید آمده است.

نور و حکم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»بسیط و طبیعی است برخلاف نور و حکم «الم» که ترکیبی و طبیعی است و حکم «بسط» برتر از حکم «ترکیبی» است؛ بنابراین، بسم اللّه سوره‌هایی که دارای حرف مقطعه است افضل از حروف مقطعهٔ آن است. البته همان‌طور که بسم اللّه هر سوره با آن در ارتباط است، حروف مقطعه نیز با سوره‌های خود ارتباط دارد و نیز حروف مقطعه با بسم اللّه خود مرتبط است و به همین دلیل دارای دو قفل است و افزون بر قفل خود آن حروف، باید قفل معنایی بسم اللّه آن را نیز گشود و رسیدن به معنای آن سخت‌تر است؛ همان‌طور که آیه‌ای که دارای حکمی بسطی است یک قفل دارد اما حکم ترکیبی، دو یا چند قفلی می‌گردد. در روش تفسیری انس با قرآن

  1. الکافی، ج ۱، ص ۱۱۴.

(۲۱)

کریم گفته خواهد شد انس با آیات تک قفلی که دارای حکمی بسیط است آسان‌تر از انس با آیات چند قفلی است که دارای حکمی ترکیبی است و باید کار را از آیات دارای حکم بسیط شروع کرد که تمرین بر چنین آیاتی کم‌تر می‌شود که خواهان را به اختلاط و اختلال بکشاند. برای مثال، آیهٔ نخست سورهٔ برائت با قهر همراه است و با آن که با حرف «باء» شروع می‌شود اما بای آن بای «بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ»(۱) است و نه بای بسم اللّه. این سوره «بِـ»، «اللَّه» و «الرَّحِیم»را از بسم اللّه دارد، اما «الرَّحْمَن» در آن نیامده و پایان آن همراه با برائتی دیگر است که کار را بسیار مشکل کرده است؛ یعنی «فَإِنْ تَوَلَّوْا»، اما همین آیه به مؤمنان دلداری می‌دهد و می‌فرماید: «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِی اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیهِ تَوکلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»(۲). البته آیهٔ سکینه در همین سوره است که می‌فرماید: «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کفَرُوا ثَانِی اثْنَینِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیهِ وَأَیدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کلِمَةَ الَّذِینَ کفَرُوا السُّفْلَی وَکلِمَةُ اللَّهِ هِی الْعُلْیا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ»(۳). وجود این دو آیه است که سورهٔ برائت را قابل تحمل ساخته است وگرنه به هیچ وجه نمی‌شد با آن انس گرفت.

به هر روی، حرف «باء» در طلیعهٔ تمامی سوره‌های قرآن کریم وجود دارد و هیچ امری بدون این حرف انجام نمی‌گیرد و ورود به هیچ سوره‌ای بدون آن ممکن نیست و با این حرف است که می‌شود به حکم و نور آن رسید.

به‌طور کلی، هر آیه‌ای افزون بر لفظ، مفهوم، معنا و مصداق، دارای حکم و نور نیز هست. هم‌چنین همین امر سبب می‌شود برخی از سوره‌ها دارای حکمی ترکیبی و دو قفلی شود. «نور» اثر حرف و «حکم» اسم آن است. هر حرفی اسمی دارد که کد و شناسهٔ آن دانسته می‌شود و کسی که این کد را در اختیار داشته باشد، آن را به‌راحتی می‌گشاید؛ همانند درهای اتوماتیک و هوشمند الکترونیکی که با صدای صاحب‌خانه باز می‌شود؛ با این تفاوت که آوردن کد هر حرف در قرآن کریم آن را بی‌درنگ می‌گشاید اما درهای هوشمند گاه نیازمند تکرار صداست. تبیین چنین اموری را باید در علوم معنوی جست، نه در دانش‌های لفظی و ظاهری یا عقلی. تبیین لفظ، مفهوم و معنا بر عهدهٔ علوم ظاهری مانند ادب، تفسیر و حکمت است، اما دریافت حکم و نور هر آیه با انس و قرب به آن آیهٔ شریفه است که محقق می‌گردد. قربی که افزون بر شور، گاه خون آدمی و نیز آبرو را می‌طلبد و باید خود با دست خویش سر بر دار داد و حکم کفر ظاهرگرایان و مانعان را به جان خرید.