بای فتح
«باء» نخستین حرف از حروف فتحی است و چینش تمامی حروف از آن شروع میشود، نه از حرف «الف». خود «باء» از نقطهٔ زیر آن است که شکل میگیرد. نقطهای که تمامی پدیدههای هستی را در آن و از آن میتوان دید. نقطهای که فتح وجود با لحاظ حبی است که بر همهٔ هستی وارد میشود. بر این اساس، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» از
- ینابیع المودة، ج ۱، ص ۲۱۳. مشارق أنوار الیقین، ص ۲۹.
(۲۰)
اسمای فتحی است. آثار و خواصی که برای این کریمه گفته میشود؛ مانند شفای بیماران و زنده کردن مردگان به اعتبار زمینهٔ فتحی آن است که مؤثر و کارآمد است. کسی که در مرتبهٔ وصول و رؤیت این کریمه است میتواند پدیدههایی را با آن به حرکت در آورد یا ظهور دهد.
با توضیحی که گذشت میتوان این نتیجه را گرفت که «باء» از اسمای الهی است و اسمی فتحی است که تمامی اسما را ظهور میبخشد؛ زیرا هیچ اسمی نمیتواند بدون فتح ظاهر شود و همه تحت دولت آن میباشند و از آن و به آن ظاهر میگردند؛ همانطور که اسم مبارک «اول» چنین است و بر همه دولت دارد.
اسمای الهی همه با هم، از هم، به هم و در هم ظاهر میشوند و تمامی دولت خود را از «باء» میگیرند. تمام اسما دولت خود را دارند؛ به این معنا که از یکدیگر ظاهر میشوند. برای نمونه «باء» نیز از «ظاهر» ظهور مییابد. عارف در چنین مشاهدهای است که هر اسمی را از دیگری میبیند و همهٔ هستی را زمین میگذارد و رقصکنان زیر تیغ میرود و تمامی اسما را نیز عین ذات مییابد. مراد از این که «باء» اسم است مسما، مصداق، تعین و نزول آن است که اگر بر دل عارف فرو بریزد میتواند جگر او را پاره پاره کند و چیزی از ناسوت برای او نگذارد.