۱۳۹۵-۰۳-۱۲

تفسیر هدی / جلد دوم: پیش گفتار و فصل یکم تا پنجم

 

نقطهٔ باء

در علم حروف می‌گویند تمامی الفاظ از نقطه و تمامی اعداد از صفر شروع می‌شود و شکل می‌گیرد؛ برای نمونه، الف از چهار نقطه و یک از چهار صفر است که پدید می‌آید. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» نیز از نقطهٔ باء است که شروع می‌شود. در روایت است حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: «أنا النقطة التی تحت الباء»(۲) تمامی پدیده‌های هستی از این نقطه است که شروع حیات می‌گیرد؛ چنان‌که در کتاب شریف بصائر الدرجات تألیف محمد بن حسن صفار آمده است:

«حدّثنا عبد اللّه بن جعفر عن محمّد بن علی عن الحسین بن سعید عن علیبن الصلت عن الحکم وإسماعیل عن برید قال: سمعت أبا جعفر علیه‌السلام یقول: بنا عبد اللّه وبنا عرف اللّه وبنا وعد اللّه ومحمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله حجاب

  1. فاطر / ۱۵.
  2. ینابیع المودة، ج ۱، ص ۲۱۳. مشارق أنوار الیقین، ص ۲۹.

(۲۶)

اللّه»(۱).

هم‌چنین در کتاب «المناقب» تألیف محمد بن علی بن شهرآشوب سروی مازندرانی همین معنای بلند با تعبیر دیگری آمده است. تعبیری که چون با استبعاد شنونده‌ای روبه‌رو می‌گردد به معنایی پایین‌تر تنزیل می‌یابد و بر اساس فهم او توجیه می‌گردد و آن این که از امیر مؤمنان علیه‌السلام پرسیدند: «کیف أصبحت؟»؛ روز خود را چگونه آغاز کردی و حضرت در پاسخ فرمودند:

«أصبحت وأنا الصدّیق الأوّل، والفاروق الأعظم، وأنا وصی خیر البشر، وأنا الأوّل وأنا الآخر، وأنا الباطن وأنا الظاهر، وأنا بکلّ شیء علیم، وأنا عین اللّه، وأنا جنب اللّه، وأنا أمین اللّه علی المرسلین، بنا عبد اللّه، ونحن خزّان اللّه فی أرضه وسمائه، وأنا أحیی وأمیت، وأنا حی لا أموت.

فتعجب الأعرابی من قوله، فقال: أنا الأوّل، أوّل من آمن برسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله ، وأنا الآخر، آخر من نظر فیه صلی‌الله‌علیه‌وآله لمّا کان فی لحده، وأنا الظاهر، فظاهر الإسلام، وأنا الباطن، بطین من العلم، وأنا بکلّ شیء علیم، فإنّی علیم بکلّ شیء أخبر اللّه به نبیه، فأخبرنی به. فأمّا عین اللّه، فأنا عینه علی المؤمنین والکفرة. وأمّا جنب اللّه ف «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتَا عَلَی مَا فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ»(۲)، ومن فرّط فی فقد فرّط فی اللّه، ولم یجز لنبی نبوّة حتّی یأخذه ختاما من محمّد، فلذلک سمّی خاتم النبیین محمّد سید النبیین فأنا سید الوصیین. وأمّا خزّان اللّه فی أرضه فقد علمنا ما علَّمَنا رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله بقول صادق. وأنا أحیی، أحیی سنّة رسول اللّه، وأنا أمیت أمیت البدعة. وأنا حی لا أموت لقوله تعالی: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتا بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»(۳).(۴)

برخی از اهل سنت مانند فخر رازی با این که فردی متعصب است نمونه‌ای از این روایات را در تفسیر آیهٔ شریفه بسمله می‌آورند. چنین روایاتی چنان فراوان است که جمع آن به پردازش کتابی مستقل می‌انجامد.

از حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام روایت شده است: «العلم نقطة کثّرها الجاهلون»(۵). تمامی دانش‌ها از همین نقطهٔ باء بسم اللّه است که شروع می‌شود و توضیح و تفصیل آن است که علم را گسترش داده است. تمامی پدیده‌های هستی یک هویت ساری و جاری است و نقطهٔ یاد شده همان هویت سرایت‌پذیر حق تعالی است که تمامی فعلیت‌ها اعم از سعید و شقی را شکل می‌دهد و برای مؤمنان رحیم است.

  1. بصائر الدرجات، ص ۸۴. و نیز اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۵ اما به جای «وعد اللّه» عبارت: «وحد اللّه» آمده است.
  2. زمر / ۵۶.
  3. آل عمران / ۱۶۹.
  4. مناقب آل ابی‌طالب، ج ۲، ص ۲۰۵.
  5. عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۱۳۰.

(۲۷)

(۲۸)