«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ: کفُّوا أَیدِیکمْ، وَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ، وَآَتُوا الزَّکاةَ، فَلَمَّا کتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ یخْشَوْنَ النَّاسَ کخَشْیةِ اللَّهِ، أَوْ أَشَدَّ خَشْیةً، وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ کتَبْتَ عَلَینَا الْقِتَالَ، لَوْلاَ أَخَّرْتَنَا إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ، قُلْ: مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ، وَالاْآَخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقَی، وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِیلاً»(۱).
ـ آیا ندیدی کسانی را که به آنان گفته شد در حال حاضر دست از جنگ بدارید و نماز را برپا کنید و زکات بدهید، ولی همین که کارزار بر آنان مقرر شد، بهناگاه گروهی از آنان از مردم (مشرکان مکه) ترسیدند مانند ترس از خدا یا ترسی سختتر و گفتند: پروردگارا، چرا بر ما کارزار مقرر داشتی؟ چرا ما را تا مدتی کوتاه مهلت ندادی؟ بگو: برخورداری از این دنیا اندک و برای کسی که تقوا پیشه کرده آخرت بهتر است و در آنجا به قدر نخ هستهٔ خرمایی بر شما ستم نخواهد رفت.
بیان: موضوع آیهٔ شریفه، پرهیز دادن افراد جامعه از ترس میباشد. بسیاری از ضعفها، گمراهیها و بیایمانیها ریشه در «ترس» دارد. ترس نیز ریشه در «ضعف نفس» دارد. افراد ترسو از عهدهٔ انجام کاری به سلامت بر نمیآیند. کسی که ضعیف است تنها جلوی دست و پای خود و تنها مردم را میبیند و نمیتواند به خدا پناه برد و خدا را آنگونه که شایسته است ببیند، از این رو به طور طبیعی از مردم و همنوعان خود ترس و واهمه دارد و بهخاطر همین ترس از مردم است که گاه در برابر خداوند میایستد و به او اعتراض میکند و میگوید: «رَبَّنَا لِمَ کتَبْتَ عَلَینَا الْقِتَالَ»؛ پروردگارا چرا جنگ را بر ما واجب کردی یا «لَوْلاَ أَخَّرْتَنَا إِلَی أَجَلٍ قَرِیبٍ»؛ چرا عمر ما را طولانیتر نکردی؟ خداوند در پاسخ چنین افرادی میفرماید: «مَتَاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ»؛ اگر مرگ شما به تأخیر افتد یا جنگ بر شما واجب نشود و چند روز بیشتر زندگی کنید، تنها به متاع دنیا میرسید و متاع دنیا چیز اندکی است و آخرت بهتر است، البته برای کسانی که تقوا پیشه کنند و کسانی میتوانند تقوا داشته باشند که ضعیف نبوده و ترسی نسبت به افراد جامعه نداشته باشند و نفس و روحی قوی و قلبی محکم داشته باشند. چنین کسانی هستند که میتوانند پروا پیشه سازند.